روزهای اولی که وارد زاویه شدم را خوب یادم هست. تمرکز در فضای کار اشتراکی برایم ساده نبود. برای یک درونگرا که به صدای سوت کتری حساس بود، زاویه خیلی پر سر و صدا بود. فضای تخت و یکدست زاویه مثل حضور در چهارراه ولیعصر تهران بود. نیاز به توصیه‌هایی برای تمرکز در فضای کار اشتراکی داشتم. هر کسی که از پشت میزش بلند می‌شد، می‌توانست تمرکز دیگران را به هم بزند. هر لحظه یکی از اشیا یا آدم‌های زاویه تکان می‌خورد و تمرکز کردن برای کسی که به فضای کاملاً ساکت عادت داشته باشد، عملاً غیرممکن بود.

به نظر می‌رسید که همه استارتاپ‌ها و فریلنسرهایی که در زاویه بودند، به این وضعیت عادت کرده‌اند. البته هنوز چند نفری پیدا می‌شدند که با این وضعیت چالش داشته باشند، اما تعدادشان آن‌قدری نبود که بتوانیم روی آن حساب کنیم. این یکی از تفاوت‌های فضای کار اشتراکی با کتابخانه بود. از کار کردن در کافه خیلی بهتر بود که فقط ساعت‌های کوتاهی از روز را می‌توانستم تمرکز کنیم، اما باز هم به نظر شلوغ می‌آمد. تمرکز در فضای کار اشتراکی را می‌شد با چند تا تکنیک ساده بالاتر برد، اما مسلماً کافه گزینه خوبی نبود.

نگاهی تازه به تمرکز

طبق تحقیقات و مطالعاتی که انجام شده، هر بار که تمرکز به هم می‌خورد، به‌طور متوسط 25 دقیقه طول می‌کشد که به تمرکز قبلی برگردیم. یعنی اگر در طول روز، ده بار تمرکزمان به هم بخورد، دویست و پنجاه دقیقه را از دست داده‌ایم که کمی بیشتر از چهار ساعت است. اگر کار مفید در روز را هشت ساعت در نظر بگیریم، عملاً نصف روزمان را از دست داده‌ایم.

 

تمرکز در فضای کار اشتراکی

برای تمرکز در فضای کار اشتراکی نیاز داریم که عوامل حواس‌پرتی را کم کنیم. این نکته را باید در نظر داشته باشیم که عوامل حواس‌پرتی هیچ وقت به‌طور کامل حذف نمی‌شوند. از یک نگاه دیگر بهتر است که حذف نشوند، زیرا به سر و صدا و حضور دیگران نیاز داریم. اگر انسان را در یک اتاق کاملاً آکوستیک قرار بدهند، بعد از ده دقیقه احتمالاً به جنون می‌رسد. ذهن برای درک جهان نیاز به صداهای اطراف دارد و اگر نتواند صدای محیط را دریافت کند، شروع به ساختن صدای ذهنی می‌کند.

برای حفظ کارکرد ذهن نیاز به صداها و عوامل حواس‌پرتی داریم. فقط نیاز داریم آن‌ها را کمتر کنیم. حتی یک دفتر کاملاً اختصاصی نمی‌تواند حواس‌پرتی را از بین ببرد. همیشه بخشی از عوامل را همراه خودمان داریم و باید بتوانیم آن‌ها را مدیریت کنیم. برای داشتن تمرکز در فضای کار اشتراکی هم نمی توانیم تمام عوامل را حذف کنیم.

 

با میز کار شروع کنیم

هر کسی میز کارش را همان طور می‌چیند که فکر می‌کند. یعنی اگر ذهن آشفته و شلوغی دارید، احتمالاً روی میز هم نشانه‌های زیادی از آن هست. از طرفی وقتی میز کار را مرتب می‌کنیم، ذهن هم به مرور آرام‌تر و منظم‌تر می‌شود. این خوب است که تعدادی عکس یا گلدان روی میز باشد که دوستشان داریم. اما اگر تعدادشان بیشتر از معمول بشود، می‌تواند ذهن را سرگردان و سردرگم کند.

با مرتب کردن وسایل و ابزارهایی شروع کنید که نیازی به آن‌ها ندارید، یا حداقل لازم نیست همین الان از آن‌ها استفاده کنید. گوشی تلفن همراه یکی از آن‌ها حساب می‌شود. اگر واقعاً نیازی به آن ندارید، بهتر است که روی حالت بی‌صدا بگذارید و با تمرکز بیشتری کار کنید.

 

روی یک کار متمرکز شویم

چند کاره بودن در لحظه، یک افسانه است. هر چه قدر تلاش کنید در یک ساعت کارهای بیشتری انجام بدهید، کارهای کمتری را به نتیجه می‌رسانید. باز بودن صفحه‌های متعدد روی مرورگر، باز کردن ده تا صفحه برای کار کردن، یا حرکت کردن بین صفحه‌های مختلف، نشان‌دهنده پر کار بودن نیست. با این کار فقط مغز را سرگردان و حیران می‌کنید که باید روی کدام تمرکز کند.

داشتن یک دفترچه کارهای در حال انجام یا همان To Do List می‌تواند کمک کند که کارها را به زمان‌های مختلف تقسیم‌بندی کنید و در هر ساعت روی یکی از آن‌ها تمرکز کنید. حتی بهتر است که زمان اتمام پروژه‌ها را روی تقویم بنویسید و اولویت هر کدام از آن‌ها را بدانید. داشتن چنین لیستی بدون اولویت‌بندی کمک نمی‌کند که وظایفمان را به سرانجام برسانیم.

وقتی کارها و پروژه‌های خودتان را بدانید، دیگر کار اضافه برنمی‌دارید و قبول نمی‌کنید. آگاه بودن به لیست کارها و وظایف کمک می‌کند که خودمان را بیکار ندانیم و به هدف‌هایمان نزدیک‌تر بشویم.

 

محیط را جدی نگیرید

نمی‌شود همیشه محیط اطرافمان را کنترل کنیم، مخصوصاً اگر در فضای کار اشتراکی باشیم. حتی داشتن دفتر اختصاصی هم باعث نمی‌شود که بتوانیم همه صداها را در اختیار بگیریم. صداها، نورها و حرکت اجسام وجود دارند که بتوانیم گذشت زمان و روز را درک کنیم. اگرچه برای کسانی که خیلی متمرکز می‌شوند، گاهی تغییر ساعت حس نمی‌شود.

بعد از مدتی باید به عوامل حواس‌پرتی در محیط عادت کنیم. این‌که کسی بیاید و با شما سلام و احوالپرسی کند. یا بخواهد سر موضوع کوچکی صحبت کند. اگرچه این کار حواس شما را پرت می‌کند، اما باید بتوانید روی یک موضوع متمرکز بمانید. اگر می‌توانید گفتگوهایتان را به ساعت خاصی منتقل کنید.

یکی از راه‌های مناسب برای متمرکز ماندن، بی‌توجهی به حرکت آدم‌ها در فضا است. حتی اگر کسی از پشت مانیتور شما رد شد، لازم نیست نگران باشید که چه کار می‌کنید. بعد از این‌که چند بار به صورت خودآگاه به این موضوع بی‌اهمیت شدید، تمرکزتان را به دست می‌آورید. برای تمرکز در فضای کار اشتراکی فقط کافی است نگاهتان را به روی مانیتور و میز خودتان نگه دارید. با این توصیه، نگه داشتن توجه روی کارمان ساده‌تر می‌شود.

 

به خودتان استراحت بدهید

یکی از ویژگی‌های ذهن این است که به محض خستگی، تمرکز شما را  به هم می‌زند. خستگی فکری، جسمی یا ظرفیت تمرکز در این موضوع بی‌تأثیر نیستند. ذهنی که مدت زمان زیادی است به آن فشار نیاورده‌ایم، اجازه نمی‌دهد که ناگهان هشت ساعت بی‌وقفه کار کند. برای رسیدن به این قابلیت، باید مراحل را یکی یکی طی کنیم.

این همان تفاوتی است که شاگرد زرنگ‌های دانشگاه با شاگرد تنبل‌ها دارند. آن‌ها نیازی ندارند برای تمرکز، تمام ذهن خودشان را بگذارند. ظرفیت تمرکز آن‌ها به مرور زیاد شده است و حال می‌توانند به‌راحتی و برای ساعت‌های طولانی متمرکز بمانند.

برای رسیدن به این نقطه، در فاصله‌های زمانی مشخص به خودتان استراحت بدهید و به مرور ظرفیت خودتان را بالا ببرید. وگرنه ذهن خودش این کار را برای شما انجام می‌دهد و جلوی تمرکز کردن را می‌گیرد. تا زمانی که وقت استراحت تعیین نکنید، ذهن خودش عوامل حواس‌پرتی را برای شما می‌سازد. و این دیگر ربطی به محیط اطراف و مشکل تمرکز در فضای کار اشتراکی ندارد. معمولاً آدم‌های خسته و بی‌حوصله، بیشتر نسبت به سر و صدا  و عوامل حواس‌پرتی شکایت دارند. به موقع استراحت کردن، جلوی این مشکل را می‌گیرد.